علل اختلال اضطراب اجتماعی را با توجه به دیدگاه های مختلف می توان مورد بررسی قرار داد:

 

1. دیدگاه روان پویشی:
در این دیدگاه
علت اختلالات اضطرابی به تعرض های درونی و تکانه های ناخوآگاه نسبت داده می شود (آزاد، 1390). در سال 1905، فروید عناصر اصلی نظریه هراس را عنوان کرد. در آن زمان فروید تصور می کرد که هراس، ناشی از سرکوب گری کشاننده های لیبدویی بر اثر منع های والدینی است و این سرکوب گری به ایجاد اضطرابی منجر می شود که به اشیاء یا موقعیت های خنثی که مهار آنها، آسانتر و مقابله با آنها سهل تر است منتقل می شود؛

 

 

بعبارتی جابه جایی صورت می گیرد. در سال 1952، فروید به بازنگری نظریه اش می پردازد  و اینکه اضطراب است که به سرکوب گری می انجامد و نه بالعکس. از دیدگاه فروید، افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی از مکانیزم های دفاعی جا به جایی و سرکوب گری به صورت مفرط سود می جویند و گرچه ارتباط موضوع های  هراسناک با کشاننده های تهدیدآمیز محرز است، اما افراد مبتلا به هراس نسبت به این رابطه هوشیار نیستند.

 

 

 

 

 

فهرست
٢-١ اضطراب اجتماعی١٢
٢-٢ تصویر بالینی از فردی با اختلال اجتماعی١٣
٢-٣ تشخیص١٧
٢-٤ سبب شناسی١٨
٢-٥ دیدگاه روان پویشی١٨
٢-٦ دیدگاه رفتارگرایی١٨
٢-٦-١ شرطی شدن اضطراب١٩
٢-٦-٢ شرطی شدن کلاسیک١٩
٢-٦-٣ شرطی شدن عامل١٩
٢-٧ دیدگاه شناختی٢٠
٢-٨ دیدگاه زیست شناختی٢٣
٢-٩ دیدگاه انسان گرایی٢٤
٢-١٠دیدگاه اجتماعی٢۵
٢-١١ جنبه های مختلف اضطراب اجتماعی٢۵
٢-١١-١ جنبه های رفتاری٢۵
٢-١١-٢ جنبه های شناختی٢٦
٢-١١-٣ جنبه های بدنی٢٧
٢-١٢ همه گیر شناسی٢٧
منابع
منابع فارسی
منابع انگلیسی