ضرورت دخالت ولي در امر نكاح دختر بالغه باكره رشيده

بند الف) تعريف باكره رشيده
     بكارت در لغت بمعني باقي ماندن و دست نخوردگي است و اصطلاحاً به زني بكر گفته  مي شود كه بكارت او از راه مواقعه و نزديكي از بين نرفته باشد. بنابراين اگر با زني مواقعه نشده ولي از راه ديگر، بكارتش از بين رفته باشد عنوان بكر را دارد. براين اساس ممكن است بكر حتي شوهر هم داشته باشد .

 


 پس با اين تعريف دو گونه زن، قابل تشخيص است: 
     اول- كساني كه تا بحال ازدواج نكرده و با آن ها همبستري نشده است. 
      دوم- افرادي كه قبلاً مورد آميزش قرار گرفته اند.

 


     بنابراين، معيار در تشخيص باكره از غير باكره، انجام عقد نكاح و يا عدم آن نيست بلكه معيار، نزديكي و ازاله بكارت است. چه بسا دختري قبلاً به عقد مردي درآمده ولي قبل از انجام عمل مواقعه از وي جدا شده است. چنين كسي را هم باكره مي دانند. عده اي از زنان به علل ديگري بكارت خود را از دست داده اند ولي باز در حكم باكره مي باشند، قول مشهور فقهاء اين است كه زني كه بكارتش بواسطة پريدن، به زمين افتادن، انگشت يا حيض شديد يا.... از دست رفته باشد در حكم بكر است زيرا حكم بكر با مخالطت و مواقعه با مردان زايل مي-گردد و اين وصف در اين موارد حاصل نشده است. 

 

 

     در مقابل، كسي كه بكارتش، از راه جماع از بين رفته باشد ثيب ناميده مي شود، فرقي هم نمي كند كه اين نزديكي بواسطة عقد صحيح باشد يا شهبه يا زنا،و در مورد زني كه از راه دبر با وي نزديكي شده دو قول وجود دارد: عده اي وي را باكره مي دانند زيرا بكارتش را از دست نداده ولي برخي بواسطة زوال حياء زن در اين مورد، وي را ثيب دانسته اند . 

 


     در فقه عامه، حنفيه مي گويند: بكر، صفت زني است كه تا بحال مورد آميزش واقع نشده و لذا هرگاه زن بواسطة حيض يا پرش يا... بكارتش را از دست بدهد، بكر حقيقي مي باشد. همچنين است هرگاه به عقد صحيح يا فاسد به ازدواج ديگري درآيد و ليكن قبل از دخول، طلاق داده شود يا همسر او بميرد و... اما كسي كه بواسطة زنا بكارتش را از دست داده در حكم بكر است بدين معني كه هر چند بكارتش زائل شده ولي هرگاه زنا را مجدداً تكرار نكند و حد هم نخورد در حكم بكر است. والاّ ثيبه خواهد بود.

 

 

 


بند ب) ضروت دخالت ولي
     برخي از مذاهب عامه نظير شافعيه دخالت ولي را به طور مطلق شرط صحت عقد مي دانند و بدون حضور ولي عقد را باطل مي دانند و برخي نيز مانند حنيفه دخالت ولي را شرط صحت عقد نكاح نمي‏شمارند و اعتقاد دارند زن مي تواند خود را به نكاح عقد نمايد. اما مذهب شيعه قايل به تفضيل است و در اطلاق هيچ گروهي را نمي پذيرد.

 

 

اما نظرات تفضيلي اماميه:
     الف) در مورد ثيبه  به استقلال وي در نكاح قايل است به اين معني كه وي مي تواند بدون اذن و رضايت ولي خويش را به عقد و نكاح در آورد و او اختياردار خويشتن است.
     ب) در مورد باكره بالغه رشيده مشهور فقها قايل به اشتراك بين ولي و دختر هستند به نحوي كه هم استقلال و حاكميت اراده بر سرنوشت خويش (دختر) و هم مصلحت و خيرانديشي ولي لحاظ گردد.
     ج) در مورد دختر صغيره و پسر صغير قايل به اطلاق اذن و دخالت ولي است به نحوي كه ثبوت ولايت در تزويج پسر و دختر صغير في الجمله از قطعيات است و فقهاي عامه و خاصه بر آن اتفاق نظر دارند و حتي عده اي نيز بر آن ادعاي اجماع نمود-اند.

 

 

 

 

 

فهرست مطالب
گفتار اول) ضرورت دخالت ولي در امر نكاح دختر بالغه باكره رشيده    7
بند الف) تعريف باكره رشيده    7
بند ب) ضروت دخالت ولي    8
گفتار دوم) نحوه ولايت بر دختر بالغه باكره رشيده    10
بند الف) بررسي اجمالي نكاح افراد بالغ در فقه    10
1) پسر بالغ در فقه    11
2) دختر بالغ در فقه    12
3) بحث انتقادي راجع به سن ازدواج در فقه    13
بند ب) آيا اولياء نكاح بر بالغه رشيده باكره ولايت دارند    16
1) نظريه استقلال ولي    17
1-1) بررسي ادله موجود در فقه شيعه    18
2-1) بررسي ادله موجود در فقه عامه    22
2) نظريه استقلال دختر    26
1-2) بررسي نظريه استقلال دختر در فقه شيعه    26
2-2) بررسي ادله در فقه عامه    33
3) قول تشريك/ اشتراك ولي و دختر در امر ازدواج    37
4) استقلال ولي در عقد دائم و عدم آن در متعه    39
5) استقلال دختر در نكاح دائم و عدم آن در متعه    42
6) ولايت مادر و جد مادري    45
گفتار سوم) حدود اجازه ولي در نكاح دختر باكره رشيده    46
گفتار چهارم) ضمانت اجراي ازدواج دختر باكره رشيده بدون اذن ولي    48
گفتار پنجم) شرطيت رشد در ازدواج    53
بند الف) بیان قرآن کریم    53
بند ب)دیدگاه فقها    53
آيا براي استقلال در امر ازدواج تنها رشد داشتن در امور مالي كافي است؟    54
بند ج) توجه به سن رشد در قانون مدنی    58
گفتار ششم) نكاح سفيه «غير رشد»    67


نتیجه گیری    72


فهرست منابع    73